سریال آقا و خانم سنگی
سعید سنگی باغچهای که پدرش به نیتِ هزینه ی ازدواجِ سه خواهرش باقی گذاشته را فروخته و مزرعهی شترمرغ راه انداخته، غافل از اینکه نوه عموی جوانشان احسانِ سنگی عاشق خواهرِ کوچکترش سحر شده است! نیتِ احسان برای ازدواج با سحر مصادف میشود با از دست رفتنِ مزرعه در یک ماجرایِ کلاهبرداری! سعید شرط هایی برای ازدواج می گذارد که هر بیدی را می لرزاند، ولی احسانِ سنگی گویی چنار است و با هیچ شرطی نمیلرزد! حالا سعید باید قبل از اینکه شرط ها رفع شوند مزرعه را احیاء کند وگرنه آنی می شود که نباید بشود....
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.